خانه همیشه مکان امن و سکون است. آن نزدیک به ما است، جایی که بر شادی زندگی را می گذرانیم. فراوان از خاطرات| در این دیوارها منقشه است. خانه، قلب زندگی.
قصههای خانه
هر شب، وقتی خورشید زبان می کرد و ستارهها در آسمان پدیدار میشدند، ما به اتاق نشیمن میرفتیم و مادرم بیان میکرد قصههای خانه.
قصههایی که از گذشته شنیده بود و با صدای نرم آن، ما را به دنیایی عجیب میبردند.
داخل دیوارهای خانه، قوم قهرمان و بدی در نبرد با یکدیگر، حیوانات که حرف میزدند و مکان جادویی را کشف
حریم قلب، خانه من
هر دل ، یک خانه است. و هر آشیانهای که با عشق پر شده باشد، بهشتی. وقتی دو دلّتتان با هم به خورشید دلبری کنند، خانهتان پر از نور میشود.
هرکسی، در جای هوس میکردهاند فضای دلشون را بهشت کنند.
یادگاریها در جدران خانه
هر خانه، مانند یک داستان خاموش، پر است از اشکال گذشته. این مبلمان به دیوارها چسبیده اند و هر کدام پر از خاطره فراموش .
میان این یادگاریها ، تصویر زندگی گذشته را میتوان دید کرد. یک عکس کهنه, یک قطعه مجسمه و شاید یک آیه حکاکی شده، همگی روایت روزگار را برای ما می گویند .
خاطرات مانده در خانه
زندگی جوان خانه از لحظات خوشایند و ناخوشایند تشکیل شده است. گاهی اوقات ما حاضر میشویم به دلایل مختلف خارج خانه شویم ، اما بسیاری از لحظات در دل خانه ماندن. این خانه، بسیار خوب مکان برای نگه داشتن خاطرات.
- استراحت در بستر
- شنیدن موسیقی
- خواندن کتاب
به یادمان میآیند.
منزل و امواج
زیبایی| خانه می تواند انرژی بدهد. ایجاد| رنگ های گرم می تواند نظری خاص به اتاق بدهد. عطر خانه هم مهم است و میتوانند| یک حالت خوب را به وجود سازد.